Quantcast
Channel: دانشگاه شهید بهشتی: اخبار
Viewing all articles
Browse latest Browse all 9491

سخنرانی دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، در بیست و هفتمین مراسم تقدیر از پژوهشگران دانشگاه شهید بهشتی

$
0
0
متن خبر:
 سخنرانی دکتر داوری اردکانی.JPG
ملاک دانشمندی را این نگیریم که که کی چندتا مقاله دارد و کی مقاله ندارد
دکتر داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، که مهمان ویژه بیست و هفتمین آیین تجلیل از پژوهشگران برگزیده بود، با اظهار خوشوقتی از حضور در نشست تجلیل از پژوهشگران برگزیده دانشگاه، هفته گرامیداشت پژوهش را تبریک گفت و افزود: "همه ما دانشگاهیان سرافرازیم که خوب پژوهش میکنیم و این پژوهش ها را در سراسردنیا منتشر می کنیم. 15 سال پیش مطلبی در خصوص «مقاله نویسی» نوشتم که سوء تفاهمی پیش آمد که هنوز هم آن سوءتفاهم کم و بیش وجود دارد گرچه دانشگاهیان بیشتر حرف مرا درک کردند؛ من نگفتم که مقاله ننویسید و در نشریات جهان منتشر نکنید، چرا دانشمندان ما که تعدادشان الحمداالله نیز زیاد است به علم جهان کمک میکنند؛ نظر من این بود که ملاک دانشمندی را این نگیریم که که کی چندتا مقاله دارد و کی مقاله ندارد. چرا که یکی از دانشگاهیان نوشت که کسی این را نوشته خود بی سواد است و یک مقاله منتشر نکرده است؛ هر دو حکم درست است اما اگر من مشمول این دو حکم هستم معنی آن این نیست که اگر کسی مقاله ای نداشت دانشمند نیست، چون اگر اینگونه باشد ما بسیاری از دانشمندان بزرگ جهان را نباید دانشمند بدانیم مثلا آلبرت انیشتین. اداری کردن مقاله نویسی و ملزم کردن به مقاله نویسی یک مسئله است و مقاله نوشتن یک امر دیگر است.
یکی از نشریات سازمان ملل اعلام کرده ایران در تربیت دانشمند و تولید دانش - (هرچند که من با کلمه تولید دانش موافق نیستم، دانش کفش و پرتقال نیست که تولید شود) - جزء برترین کشورهای جهان است و این مایه خوشوقتی است که کشور ما پیشرو در کار پژوهش است.
مشکلی که دکتر صدوق در سخنان خود مطرح کردند مبنی براینکه ما سومین پرورش دهنده مهندس در دنیا هستیم، چه نیازی به این تعداد مهندس داریم ؟ یعنی توقع نداریم که بهترین این مهندس ها احیاناً به خارج از کشور بروند؟ دانش پروری و دانشمند پروری کار بزرگی است و مایه افتخار است اما این مسئله را باید حل کنیم که ما دانشمند را به چه تعداد باید پرورش دهیم. از نظر اخلاقی درست می فرمایند که هرچه دانش بیشتر باشد بهتر است، هرچه بیشتر بیاموزیم بهتر است، هرچه به تعداد بیشتری بیاموزیم بهتر است اما یک مشکل بزرگ وجود دارد، در قدیم علم و جامعه ارتباط پنهان داشتند زندگی بود و علم بود، هرنظامی وحدتی دارد، جسمی دارد و روحی و آن روح است که جسم را زنده نگه می دارد. در نظام قدیم علم مستقیماً به زندگی وصل بود. اهل حرفه، حرفه شان در ضمن کار می آموختند. معماربزرگی که آثار بزرگ معماری پدید آورده است ذوق و هنر داشته اما کار معماری را در عمل و در شاگردی در حین کار آموخته است. حرفه ها در کارگاه ها آموختنی بوده و مدرسه حرفه ای وجود نداشت. ارتباط پنهان بین «معرفت و عمل»، «علم و زندگی» و « دانایی ومعاش» وجود داشت. ما هنوز قدری در آن زمان هستیم که علم شریف است اما چه باک اگر از آن بهره برداری مستقیم نکنیم.
جامعه امروزی، تفکر و تحقیق دارد
جامعه جدید جامعه ای است که نسبت میان پژوهش و زندگی روشن و قطعی است یعنی جامعه جدید شعور و مراتب دارد، هرجامعه‌ای تفکر، پژوهش و زندگی دارد و ارتباط میان اینها همیشه یکسان نیست؛ در جامعه قدیم پژوهش اهمیت نداشته و اگر هم بوده اسمش تتبع بوده و  تتبع چندان اهمیت نداشته، تفکر بوده و تحقیق؛ تحقیق با پژوهش تفاوت دارد، در پژوهش شما طرحی دارید که کارساز است و طرحی است که در آینده باید محقق شود. جامعه امروزی تفکر و تحقیق دارد و آنچه مهم است پژوهش است برای آنکه همه زندگی را راه می‌برد. زندگی ما مظهری از پژوهش است، تمام زندگی روابط و کارها با پژوهش شکل گرفته است و این پژوهش با پشتوانه تحقیق، تفکر و دانش دوستی است که اوج گرفته و موثر شده است.
اگر علم درجای خود قرار نداشته باشد پژمرده و افسرده می شود
اگر پژوهش صرفاً برای پژوهش صورت گیرد و دانشمند صرفاً برای فایده دانشمند باشد، دیگر دانشمند نیست، دانش وسیله نیست. باید در خدمت دانش باشید. باید خود را به دانش تسلیم کنید و تعلق خاطر به دانش داشته باشید تا یار، دوست و مددکار شما باشد. علم باید مفید باشد و شما به عنوان دانشمند نباید به فایده علم کار داشته باشید این دو در تناقض با هم نیستند، زیرا طرح پژوهشی، امری مفید است زیرا اگر مفید نباشد طرح علمی نیست. متأسفانه کمتر مسئله داریم و تلاش میکنیم مسئله جعل کنیم و در باب آنها پژوهش کنیم. هرجامعه ای وحدتی دارد و شئون مختلف هرکدام جایگاهی دارد، جامعه امروز نه تنها به علم و پژوهش وابسته بلکه قائم به آنهاست و علم هم قدرت است؛ منظور علمی کارساز که عمود خیمه جامعه است و گرنه علم اگر در مخزن و صندوق باشد کارساز نخواهد بود. کوشش بزرگی صورت گرفته است اینکه آموزش، علم و پژوهش را توسعه دادیم، یک کوشش بزرگتری لازم است تا علم درجایگاه خود قرار گیرد. اگر علم درجای خود قرار نداشته باشد پژمرده و افسرده می شود. جامعه توسعه نیافته ممکن است تمام شئون جامعه جدید مثل علم، تکنولوژی هنر و سیاست را داشته باشد؛ اگر این شئون در تعادل و وحدت داشته باشند زندگی آرامش دارد و اخلاق هم هست. مشکل این است که یکی از اینها رشد بیشتری می کند و باهم تناسب ندارند و در این صورت از این موهبت، برکت و پیشرفت درست نمی توان استفاده کرد و ناهماهنگی در جامعه به وجود خواهد آمد و این نیست که فقط بگوییم در کشور علم و صنعت باهم ارتباط ندارند، عدم ارتباط علم و صنعت باهم، نشانه این است که این دو درجایگاه خود قرار ندارند و وقتی چیزها درجای خود نباشند آثار و عوارضی در وجود یکایک افراد، سازمانها، اخلاق، رفتار و پذیرش مسوولیت ها برجای خواهند گذاشت.
سخنرانی دکتر داوری اردکانی2.JPG
دانشمند دو وطن دارد یکی وطن علم است و یکی وطنی که زادگاه است
 بزرگترین کوششی که دانشگاه به مدد سیاست و سیاست به مدد دانشگاه باید صورت دهند این است که به این هماهنگی بیاندیشد و راه تحقق و اجرای آن را عنوان کند. طی پنجاه سال گذشته کوششهایی برای هماهنگی علم و صنعت و تکنولوژی صورت گرفته اما این امر محقق نشده است، چرا؟ با وجود دانشمندان بزرگ اشکال کجاست؟ ما علم و فرهنگ دیگری داشتیم، تاریخ بزرگ دیگری داشتیم هنوز هم آن تاریخ بزرگ است و نه فقط باید به آن افتخار کرد بلکه باید به آن بسته باشیم در یاد و ذکر ما باید باشد؛ اما علم جدید علم دیگری است. در قدیم علم وجود داشت و موثر بود و در زندگی کارساز بود اما علم جدید عملکرد، وظیفه و اثر دیگری دارد. این علم باید به زندگی امروز متصل شود، متصل هست همه ما آخرین وسایل تکنولوژیکی را دوست داریم و بکار می بریم اما بیشتر مصرف کننده هستیم. دانشمند دو وطن دارد یکی وطن علم است و یکی وطنی که زادگاه است، اگر دانشمند بخواهد در وطن علم زندگی کند قهراً به وطن مادرزادی هم علاقه دارد و دل نمی‌کند. امیدوارم سیاست و علم به یک تفاهم برسند، وساطت بین دانشگاه و سیاست را علوم انسانی باید برعهده بگیرد. علوم انسانی کم کارکرده است و کمتر به کارش وقع گذاشته شده است. جهان قدیم به علوم انسانی نیاز نداشت به همین جهت نصیرالدین طوسی جامعه‌شناس نبود، ملاصدرای شیرازی روانشناس نبود و ابوریحان بیرونی مردم شناس نبود، اما جامعه جدید به علوم انسانی نیاز دارد.
تهیه گزارش: نسرین کشاورز رضوان
عکس: مسعود گنجی

گروه خبری: خبر روز
تاریخ ثبت خبر: 1396/10/01
ویژه: بلی
تعداد مشاهده: 240

Viewing all articles
Browse latest Browse all 9491

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>